بسم الله الرحمن الرحیم
معلم نازنین روزهای نوجوانیم؛ استاد اخلاق و تاریخ اسلام و فقه و اصول فقهم؛ مشاور خوب روزهای دشوارم؛ راهنمای خوب زندگیم که هنوز بعضی جملات طلاییشون آویزه گوشمه و نصب العینم تو زندگی؛ استاد خوش خطم که یه روزی بعنوان هدیهای ماندگار چندین صفحه برام از تفسیر آیات قران کریم که به کلیدواژه «نور» مربوط بود، نوشتند؛ بانوی بزرگواری که در باب فقه و اصول فقه، نورچشم حوزه های علمیه خواهران بودند و به گمانم جزو معدود بانوان گمنام مجتهد...
کرونا بخش زیادی از ریه و هوشیاریشون رو گرفته... بیمارستان هستن و من دلم آروم و قرار نداره؛ مرتب از دخترشون که دوستمه، احوالشون رو میپرسم و هر دفعه نگران تر میشم و از تصور اینکه روی تخت بیمارستان هستن و ناهوشیار قلبم مچاله میشه... نمیتونم تصور کنم دنیا بدون این آدمهای خوب بینظیر چطور میخواد نفس بکشه؟...
من مطمئنم که اگر خدای سبحان روح نازنین خانم ب رو قبض کنه، برای ایشون چیزی جز روح و ریحان و رحمت بیمنتهای پروردگار نخواهد بود و اجر همه مجاهدتها و تلاشهاشون در عرصه تبلیغ اسلام ناب رو خواهند گرفت، اجر بیحساب از پروردگاری که در وفا و سپاسگزاری از بندههاش بیبدیله... ولی خدایا! ما به این وزنههای وزین برای زیستن در این دنیا نیاز داریم... ما رو از وجود نازنینشون محروم نکن...