مثل هوای بهار

گاهی آفتاب... گاهی باران... گاهی رنگین‌کمان...

مثل هوای بهار

گاهی آفتاب... گاهی باران... گاهی رنگین‌کمان...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۰۶ آبان ۰۲ ، ۰۷:۴۶ غزه
  • ۰۵ آبان ۰۲ ، ۲۲:۵۶ حاصل

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلب قبلی را که نوشتم، اذان شد. رفتم سر سجاده‌ام. خانم سیدی که مدتی ساکن کربلا بودند، برایمان تربت آورده بودند. عمه هم دیروز تسبیح تربت سوغاتی داده بودند. تسبیحم را دست گرفتم و بغضم ترکید. گریه کردم... از عمق جانم... از غم دلتنگی کربلا... از آرزوی دیدار آسمان کربلا... و آرام گرفتم... همه هیجاناتم فرونشست، همه تلاطمم از آن نیازهایی که در دیدار صبح در من جوشید... آرام شدم... آرام شدم... 

کار را شما درست می‌کنید امام حسینِ جانِ من! همه کارها به دست شماست...

وقتی این‌طور متلاطم می‌شوم فقط شما آرامم می‌کنید... آرام به این معنا که شلوغی‌های ذهنم تبدیل به عقلانیت می‌شود و می‌توانم رشته امور را به دست بگیرم و اقدامات لازم را انجام بدهم... 

من در آن لحظه، در تصویر آسمان کربلا، یک‌باره در نقطه انتها و اوج آنچه بودم که شما خوب می‌دانید و چه خوب جایی بود... دارالقرار...

السلام علی الحسین... نوکرت رو بگیر تو بغل حسین....

(به دل بچه‌ها افتاده بود امروز فایل این مداحی را پلی کنند، بلندگویشان را وصل کنند به گوشی و صدایش بپیچد توی فضا خانه، به دل بچه‌ها انداخته بودند که دل مجنون مادرشان را آرام کند...)

۰۱/۰۷/۲۹ موافقین ۲ مخالفین ۰
صبا

نظرات  (۲)

۲۹ مهر ۰۱ ، ۲۲:۳۳ شاگرد بنّا

سفینه النجات....

پاسخ:
و سفینة الحسین ا‌سرع و اوسع...

عزیزم❤

به این حال خوبت و این ارتباط قلبیت حسودیم میشه...

برای دل زنگار گرفته منم دعا کن.

پاسخ:
ای خواهر
حال من روسیاه حسودی داره آخه؟!🫤
نکته اینجاست که اون مهربونا همیشه با آغوش باز منتظر مان، ماییم که باید اراده کنیم بریم تو آغوششون...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">