دیدار با مدیر دبیرستان و استاد عقاید در یک صبح جمعه دلانگیز
جمعه, ۲۹ مهر ۱۴۰۱، ۰۵:۴۷ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از بیست و خردهای سال با چندتا از بچههای مدرسه و خانم سیدی و خانم پاکروان قرار داشتیم توی حرم.
الان، مثل آن روز بعد از دورهمی نوجوانان جمعیت، از حجم هیجان و فکر و ایده و دلنگرانی و ... سردرد دارم و میدانم باید با گفتن و نوشتن و فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن به جمعبندی و آرامش برسم...
خدایا! تو میدانی در دلم چه حرفها هست و چه آرزوها و چه نیازها و چه گفتگوها...
مرا به آن سویی ببر که خودت میدانی و میخواهی و میپسندی...
۰۱/۰۷/۲۹