زینب خانم
سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۲۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
دیشب اومده تو اتاق، رفته زیر روتختی، با صدای بلند شروع کرده به گریه کردن.
میگم چی شده؟ میگه هیشکی تو این خونه منو دوست نداره!!!!!!
حالا چرا؟ چون کسی نیومده در فر رو براش باز کنه، ببینه نونهای کوچولویی که شکل قلب قالب زده، پختن یا نه!
میگم میخوای من بیام بریم به نونات سر بزنیم؟ میگه بله. اشکاشو پاک میکنه، یه لبخند پههههن روی لبش میشینه و انگارنهانگار کمی پیش گفته هیشکی تو این خونه منو دوست نداره!
پ.ن: ۴ سال و ۱۰ ماه و ۲۷ روزگی.
۰۲/۰۳/۲۳
خدا حفظش کنه ❤️