میاد خاطراتم جلوی چشام...
سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۴۵ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
هنوز یاد علامه در وجودم طوفان میکند...
امروز داشتم به سلسله علمای ربانی فکر میکردم... به کسانی که میشناسیم و کسانی که نمیشناسیم و در آسمان شناخته شده ترند... و به آسید علی آقای قاضی که بیشک از درخشانترین ستارگان این سلسلهاند...
بعد ذهنم فلش بک زد به نجف... دم غروب یکی از روزهای صفر... که خسته و با پاهای دردناک مسافت طولانی موکب تا وادیالسلام را تند تند طی کردیم... رسیدیم کنار قبر مطهر آقای قاضی... و سکوت... و تماشا...
در آن زیارت سهم من از وادی فقط همینقدر بود... و بازگشت از جایی که چشمت به گنبد حضرت بابا بیفتد و ...
تکتک لحظات آن سفر را، با همه رنجهایش، به بهای جان خریدارم...
ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست....
۹۹/۱۱/۲۱