۵۳
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها اتفاقاتی در زندگیام میافتد که انگار خنجری را در قلبم فرو میکنند و در میآورند؛ دوباره فرو میکنند و در میآورند، دوباره...
از طرفی خدای مهربان محبتهایی میکند که نظیر ندارد... نظیر ندارد...
چارهای نیست که هی بخوانم والاخرة خیر و ابقی و هی پناه ببرم به مهربانیاش... به مهربانی کشندهاش...
بعدا نوشت: الان ولی، حالم حال کسی است که با همه خنجرهای توی قلبش، افتاده گوشه رینگ... زخمی... خسته... مجروح... دیشب استاد میگفتند گاهی عصرت هم مثل سحرت میشود؛ خدایا! به آرامش سحر محتاجم ولی نفسهایم به شماره افتاده و تا سحر نمیرساندم... محبت عصرگاهیات را محتاجم...
۹۹/۰۴/۰۹
سلام
امیدوارم نسیم خنک بهاری به زندگیتون بوزه و مرهم بشه روی زخماتون ...