پنجم اسفند ۲
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز کیک نارگیلی ( تنها پودر کیک آماده ی باقیمانده در سوپری محل) را در قابلمه! پختیم و رویش سس شکلاتی ریختیم و شوهرخاله مهربان از لوازمالتحریری طبقه پایین محل کارشان برای همه بچهها هدیه گرفتند و ۱+۶ بچه همکاری کردند تا ریحانه سورپرایز شود و بدینسان قاصدک ۶سالگیش را فوت کند بفرستد هوا و برود عالم ۷ سالگی را کشف کند!
رجبالخیر، همیشه باران به ارمغان میآورد؛ از دیشب باران میبارد؛ نرم و لطیف و دلانگیز!
پ.ن: دلم برای خانه تنگ شده؛ خیلی زیاد... آدم میخواهد قرنطینه باشد هم، توی خانه خودش...
هوای خانه خواهر هم خیلی خوب است؛ ولی هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود!
سلام
دوست داشتم منم میتونستم با بچه هام برم خونه خواهرم و چند روز بمونم. اما نه خواهرم بچه داره و نه میشه رفت خونه شونو چند روز موند.