مثل هوای بهار

گاهی آفتاب... گاهی باران... گاهی رنگین‌کمان...

مثل هوای بهار

گاهی آفتاب... گاهی باران... گاهی رنگین‌کمان...

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۳۵ غیبت
  • ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۱۴:۱۹ نجوم

حال بدمان را با چی خوب می‌کنیم؟

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۵۶ ب.ظ

بسم‌الله

جلسه داشتیم با مدیر مرکز علم و فناوری فلان. نگاهش به زن چنان تحقیرآمیز بود که... آمدم خانه. بچه‌ها پیش خانواده همسرم بودند. کولر را روشن کردم. برای خودم لوبیاپلو کشیدم. برای خودم سالاد درست کردم. خودم را بغل کردم. برای همه زنان سرزمینم اشک ریختم. برای همه زن‌هایی که مردها فکر می‌کنند اگر کار کنند، اگر دانا شوند، اگر جایگاه اجتماعی پیدا کنند، اگر پول دربیاورند، طغیان می‌کنند و خانواده را پشت سر می‌گذارند. برای زن‌هایی که مردهایشان فکر می‌کنند غیر از عابربانک بودن خاصیتی ندارند و نگران از دست دادن خاصیتشان هستند و چیزی برای عرضه به زن‌هایشان، برای نگه داشتن رابطه‌هایشان ندارند...

بچه‌ها آمدند. بغلشان کردم. توی دلم گفتم من به اندازه خودم نمی‌گذارم دنیا برای شما اینطور بماند. من به اندازه خودم تلاش می‌کنم خانواده، با عزت، با سربلندی و با رشد تک‌تک اعضایش استوار بماند.

ناهارم که تمام بشود، حلوا درست می‌کنم، یک چیزی باید تلخی این ماجرا را ببرد. بعدتر بچه‌هایم را محکم بغل می‌کنم و بخاطر بچه‌هایم، بخاطر خانواده‌ام، محکم‌تر و استوارتر از قبل کار می‌کنم.

۰۴/۰۴/۲۶ موافقین ۳ مخالفین ۰
صبا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">