مثل هوای بهار

گاهی آفتاب... گاهی باران... گاهی رنگین‌کمان...

مثل هوای بهار

گاهی آفتاب... گاهی باران... گاهی رنگین‌کمان...

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

  • ۰۷ مرداد ۰۴ ، ۱۳:۱۲ ترس
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۳۵ غیبت
  • ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۱۴:۱۹ نجوم

۳ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است

بسم‌الله

جلسه داشتیم با مدیر مرکز علم و فناوری فلان. نگاهش به زن چنان تحقیرآمیز بود که... آمدم خانه. بچه‌ها پیش خانواده همسرم بودند. کولر را روشن کردم. برای خودم لوبیاپلو کشیدم. برای خودم سالاد درست کردم. خودم را بغل کردم. برای همه زنان سرزمینم اشک ریختم. برای همه زن‌هایی که مردها فکر می‌کنند اگر کار کنند، اگر دانا شوند، اگر جایگاه اجتماعی پیدا کنند، اگر پول دربیاورند، طغیان می‌کنند و خانواده را پشت سر می‌گذارند. برای زن‌هایی که مردهایشان فکر می‌کنند غیر از عابربانک بودن خاصیتی ندارند و نگران از دست دادن خاصیتشان هستند و چیزی برای عرضه به زن‌هایشان، برای نگه داشتن رابطه‌هایشان ندارند...

بچه‌ها آمدند. بغلشان کردم. توی دلم گفتم من به اندازه خودم نمی‌گذارم دنیا برای شما اینطور بماند. من به اندازه خودم تلاش می‌کنم خانواده، با عزت، با سربلندی و با رشد تک‌تک اعضایش استوار بماند.

ناهارم که تمام بشود، حلوا درست می‌کنم، یک چیزی باید تلخی این ماجرا را ببرد. بعدتر بچه‌هایم را محکم بغل می‌کنم و بخاطر بچه‌هایم، بخاطر خانواده‌ام، محکم‌تر و استوارتر از قبل کار می‌کنم.

صبا
۲۶ تیر ۰۴ ، ۱۵:۵۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

دلشوره‌ دوباره سرازیر شده توی رگ‌هایم. پیچ‌وتاب می‌خورد و با خون در تمام تنم می‌چرخد...

باید عادت کنم به زندگی با این دلشوره. 

 

پ.ن: خاک بر سر من که توحید را گذاشتم لای کتاب‌های کتابخانه‌ام خاک بخورد... خاک بر سر من با این حال و روز غیرموحدانه‌ام.... و ما انا یارب... و ما خطری؟...

صبا
۲۴ تیر ۰۴ ، ۱۸:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
صبا
۰۶ تیر ۰۴ ، ۱۲:۳۴